معماری مدرن و صعود و سقوط آن
مدرنیسم بار نخست در اوایل قرن بیستم ظاهر شد و در دهه ۱۹۲۰ ، چهره های برجسته این جنبش – لوکوربوزیه ، والتر گروپیوس و لودویگ میس وندر روهه شهرت خود را کسب کردند. با این حال ، تنها پس از جنگ جهانی دوم بود که جنبش مدرنیسم محبوبیت گسترده ای پیدا کرد ، زمانی که برنامه های مدرنیستی به عنوان راه حلی در راستای جبران ناکامی معماری و طراحی دوره قبلش در پاسخگویی به نیازهای اساسی جامعه به اجرا در آمد.
در طول دهه ۱۹۳۰ حدود ۱۵ درصد از جمعیت شهری در فقر زندگی می کردند و پاکسازی محله های فقیرنشین یکی از مشکلات اجتماعی متعدد این دهه بود. برنامه ریزی مدرنیستی یک ایده محبوب بود و به عنوان راه حلی برای این مشکلات مورد استفاده قرار گرفت. اما این جنبش نتوانست به اندازه کافی پویایی اجتماعی خانواده و جامعه را درک و آن را تأمین نماید و در نتیجه ، بسیاری از ساختمانهای مدرنیستی در دهه هفتاد تخریب شدند. این مقاله با اشاره به مطالعات معماری مدرن ، در مورد اصول مدرنیسم ، نحوه کار معماران مدرنیست برای حل مشکلات طراحی از طریق ایجاد آرمان شهرها و اینکه چرا رویای جاه طلبانه مدرنیستی در نهایت شکست خورد ، بحث می کند.
والتر گروپیوس به دانش آموزان مدرسه طراحی باهاوس خلوص فرم و طراحی برای دنیایی بهتر را آموزش داد. عبارت “شکل از عملکرد پیروی می کند” اغلب هنگام بحث در مورد اصول مدرنیسم به کار می رود. این عبارت ادعا می کند که فرمها باید ساده شوند و طرحهای معماری نباید بیشتر از آنچه برای عملکرد لازم است تزئین شوند. مدرنیست ها معتقدند که تزئینات باید از ساختار و هدف ساختمان پیروی کند. در برنامه ریزی های محیطی، زندگی خانوادگی و تعاملات اجتماعی بود که در مرکز رویای مدرنیستی قرار داشت. “این چشم انداز مناطقی عاری از مشکل ، با در هم آمیختن بلوک هایی به همراه تراس ها برای ایجاد میدان و مناطق خدماتی و رفاهی بود که همگی توسط جاده ها به هم پیوسته بودند” .
مدرنیست ها مناطق پهنه بندی شده ای که در آن امکانات مسکونی و تجاری متمایز و مجزا بودند را برنامه ریزی کردند. پل گرینهالگ در معرفی مدرنیسم در طراحی ، ویژگیهای کلیدی از جمله عملکرد ، پیشرفت ، ضد تاریخ گرایی و اخلاق اجتماعی را بیان کرد. این اصول را می توان در بسیاری از تحقق های کلیدی رویای مدرنیسم یافت که ویلای معروف Savoye لوکوربوزیه در Poissy ، فرانسه نمونه بارز آن است و هیچ اشاره ای به طراحی معماری تاریخی ندارد. این طرح پیشگام یک جهش پیشرونده برای اواخر دهه۱۹۲۰بود که فرمش به وضوح عملکردهای مورد نظر ساختمان مسکونی را دنبال می کرد ، بدون هر گونه تزئینات غیر ضروری به همراه فضاهای باز اطراف ساختمان و فضاهای باز داخلی که به شکلی ایده آل زندگی اجتماعی و ارتباطات را نشان می دهد. (شکل۱)
(شکل ۱) ویلا ساووی ،لوکوربوزیه
ایده آل های مدرنیستی در مورد مسکن اجتماعی تا سال ۱۹۳۷ اعمال نشد ، تا زمانی که خانه کنسال ماکسول فرای در لندن اصول این جنبش را در طراحی مسکن اجتماعی به کار گرفت. این یک موفقیت بود و هنوز هم در بین ساکنان آن محبوب است. سپس این پروژه نمونه اولیه ی دیگر پروژه های مسکن اجتماعی برای الگوبرداری از زندگی مدرن شد.(شکل ۲)
بسیاری از پروژه های دوران مدرنیسم در ابتدا موفق بودند و عموم مردم این زیبایی شناسی قدرتمند را با رفاه و پیشرفت مرتبط دانستند. در دوران پس از جنگ ، جاه طلبی های مدرنیست ها و احساس مسئولیت اجتماعی قوی آنها در آن معماری باید شرایط زندگی توده مردم را ترفیع می داد. معماری مدرنیسم آنقدر پیشرو و امیدوار کننده به نظر می رسید که لزوم اعلام این جنبش به عنوان سبک معماری قرن از سوی نشریه های معماری قابل درک بود.
یکی از پروژه های موفق رالف اسکرین پروژه مسکن بایکر در نیوکاسل بود که در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. از نظر تاریخی ، بایکر به عنوان یک روستا شروع به کار کرد ، اما در اواخر قرن نوزدهم نوع مسکن غالب در منطقه کارگرنشین ، آپارتمانهای Tynesideبود. (شکل۳)
شکل (۳): Tyneside flats
شرایط منطقه بد بود و ساکنان عموماً از ازدحام جمعیت ، بهداشت نامناسب و فقر رنج می بردند. علی رغم وضعیت نا مطلوب ، بایکر به دلیل ویژگی ها و قدرت روابط همسایگی مورد توجه قرار گرفت. تیم طراحی مشتاق حفظ این احساس اجتماعی بودن شدند و به همین دلیل “بایکر ” یکی از اولین تلاش های بزرگ در بریتانیا برای ایجاد گفتگو بین جامعه و معماری بود.(شکل۴) توسعه مسکن عمومی ترکیبی از یک دیوار محیطی از آپارتمان های چند طبقه ، مسکن هایکم ارتفاع ، فضاهای عمومی و مناطق بازی است. این دیوار از جبهه رو به جنوب برای استفاده از نور و منظره در سراسر شهر و رودخانه تاین استفاده می کند. ۲۰ % از محلهای اقامتی در دیوار محیطی قرار دارد ، اما اکثریت باقی مانده خانه های کم ارتفاع اند که در بخش داخلی قرار گرفته اند.
شکل (۴) : پروژه مسکن بایکر
این پروژه رویکردی مدرن به زندگی بود، اما در عین حال با ملاحظاتی برای ساکنین آن منطقه ترکیب شد ، که فقدانش با انتقادهای بسیاری در رابطه با تحولات مدرنیستی همراه می گشت. اسکرین رویکرد انسانی تری نسبت به اصول مدرنیستی اتخاذ کرد ، با این وجود هنوز خطوط صاف، عملکرد ، پیشرفت و بالاتر از همه اخلاق اجتماعی در این کار برقرار بود. او طرح خود را در اطراف عناصر ویکتوریایی منطقه مانند کلیساها ، برخی سنگفرش های اصلی و بخش هایی از ساختمان شهرداری تخریب شده نیوکاسل و در ترکیب با مکانهای عمومی گنجاند. شاید ادغام تاریخ محلی به این شیوه ، که بر خلاف یکی از اصول مدرنیسمی است که توسط معماران پیشرو این جنبش ایجاد شده است ، و توسط گرینهالگ هم بیان شده است ، عامل موثر در نگرش مورد قبول همگانی این پروژه بوده است. اگرچه گفته شد که “برخی از خیابان ها به عنوان مکان تجمع و گردهمایی ، و یا به عنوان عرصه مسابقات از بین رفتند”. به دلیل پیوستگی اجتماعی و محیط متنوع و راحتی که فراهم شده بود ، اکثریت مردم از اقامت در طرح توسعه جدید خوشحال بودند. این موضوع دغدغه جین جیکوبز ، نویسنده کتاب “زندگی و مرگ شهرهای بزرگ آمریکا ” بود. جیکوبز در کتاب خود ، لوکوربوزیه ، یکی از پیشگامان این جنبش را متهم به یک فرایند برنامه ریزی غیر انسانی کرد که در تحولات برنامه ریزی شده، افرادی را که قرار بود در آن مکانها زندگی کنند را به درستی در نظر نمی گرفت. او ادعا کرد زیبایی شناسی مدرنیستی کسل کننده است ، و نوشته های او است که خیابان ، به ویژه پیاده رو را به عنوان مکانی برای ملاقات ، معاشرت و کنترل حریم خصوصیشان ارتقا داده است.
با این حال ، همه پروژه های مسکن اجتماعی مدرن به موفقیت دست نیافت ، بسیاری از آنها در دهه ۱۹۷۰ به دلیل شکست هایی در مقیاس بزرگ تخریب شدند. نمونه نهایی شکست مدینه فاضله مدرنیسم که اکنون بدنام شده است ، توسعه ی مسکن های شهری Pruitt Igoe در سنت لوئیس میسوری است که در سال ۱۹۵۵ تکمیل شد.(شکل ۵)
این توسعه بر اساس اصول مدرنیستی لوکوربوزیه برنامه ریزی شده و شامل ۳۳ بلوک، ۱۱طبقه ای بلند مرتبه بود که از آپارتمان های کوچک جداگانه تشکیل شده بودند. مناطق مشترکی شامل راهروهای بزرگ ، فضاهای بیرونی اطراف بلوک ها و اتاقهای عمومی برای فعالیتهایی مانند خشکشویی وجود داشت که هدف آنها افزایش تعامل اجتماعی بین ساکنین بود. با این حال، در اواخر دهه ۱۹۶۰، ” گالری های تفریحی پروژه و آسانسورهایی با قابلیت توقف در طبقاتی خاص و متناوب ، که زمانی به عنوان نوآوری های معماری به حساب می آمد ، به مناطق مزاحم وخطرناک تبدیل شده بود. تعداد زیادی از واحدهای خالی نشان می داد که حتی افراد فقیر ترجیح می دهند در هر جایی به جز پرویت ایگو زندگی کنند. [۸] فقر ، جنایت و تفکیک نژادی از مشکلات اصلی ساکنان توسعه بود و گفته شد که که سبک مدرنیستی در بروز این مشکلات اجتماعی مقصر است و از مقایسه آن با دهکده ای در مجاورتش می شد به عنوان نمونه ای برای اثبات این امر استفاده کرد. این روستا از خانه های کم ارتفاع ، با مشخصات جمعیتی مشابه Pruitt Igoe تشکیل شده بود ، اما در تمام مدت از ساخت و ساز تا تخریب مسکن همسایه اش (پرویت ایگو) ، کاملاً اشغال شده و بدون مشکل باقی ماند.
در سال۱۹۷۲ ، هنگامی که اولین ساختمان این پروژه تخریب شد ، تبلیغات زیادی صورت گرفت. معمار چارلز جنکس در کتاب خود به نام ” زبان معماری پست مدرن ” این روز را روز مرگ معماری مدرن اعلام کرد.
لوکوربوزیه خاطر نشان کرد که انرژی مثبت فناوری ها با اختراعات انقلابی نظیر ماشین و تلفن در زندگی مردم نقش مهمی داشته است و گفت که خانه باید “ماشینی برای زندگی در آن” باشد. آنها در طراحی های خود از شیشه ، فولاد و بتن استفاده می کردند ، که این امر به آنها این فرصت را داد تا ساختمانهایی با طراحی رادیکال مانند آسمان خراش ها ایجاد کنند ، که اگر این مواد نبود ، ساخت این بناها نیز امکان پذیر نبود. ساختمانهایی مانند این ، بدون شک حتی امروزه نیز منظر شهری را بازتعریف کرده اند. او و دیگر معماران مدرنیست معتقد بودند برای این که یک خانه بتواند عملکرد خود را ارائه دهد ، باید فرمش خلوص یک ماشین خوب طراحی شده را داشته باشد. این اصل ممکن است به اندازه کافی در مورد یک ساختمان تجاری خوب عمل کند ،اما در مورد ساختمانهای مسکونی خیر. برخی از واحدهای آپارتمانی مدرنیست حتی تا آنجا پیش رفتند که مبلمان و پرده نیز در آنها دیکته شده بود تا شاهد زیبایی خالص در کل ساختمان باشند.از بین بردن راحتی فضای داخلی خانه ممکن است خلوص را در طراحی تشویق کند ، اما ایجاد خانه را به بیشتر از خانه بودن تشویق نمی کند.
پیشگامان این جنبش اعتقاد راسخی داشتند که از طریق ایجاد معماری بهتر ، در نهایت جهان بهتری دنبال می شود. می توان گفت که دیدگاه آنها به این امید که جهان را با اصول طراحی خود تغییر دهند کمی متکبرانه و بلندپروازانه بود. شکی نیست که معماری جدید شهرها و وضعیت زندگی بسیاری از افراد را بهبود بخشید ، اما فرض بر این که بتواند جهان را به طور کلی بهبود بخشد ، کاملاً بی معنی است. با مشکلات اقتصادی و مباحث سیاسی چگونه مقابله می کرد؟ شاید دلیل اینکه مدینه فاضله مدرنیستی اغلب به عنوان شکست نامیده می شود ، جاه طلبی های غیرواقعی آن باشد. اما شکی نیست که مدرنیسم ، تا حدودی ، برخی از مشکلات طراحی را با آگاهی از فناوری ها حل نمود.
آپارتمانهای “های پوینت ۱” در لندن که کار معمار متولد روسیه، برتولد لوبتکین است هنوز به همان اندازه که در سال ۱۹۳۵ ساخته شده اند ، اقامتگاه های مطلوبی هستند. در زمان اتمام ، آنها به عنوان “یکی از بهترین ها “توصیف شدند ، اما اگر از بهترین پروژه های مسکن هم نباشند ، جزو دسته بندی متوسط در جهان به شمار می آیند. ساکنان آپارتمان ها از تجهیزات گرمایی مرکزی و فریزر های ساخته شده لوکس و همچنین باغ های عمومی و حتی استخر برخوردار بودند. (شکل۶)
جنبش مدرنیسم در بریتانیا اغلب بیش از هر چیزی با مقوله ی مسکن عمومی در ارتباط بود و فروپاشی آنها به مشکلات اجتماعی که عموماً ساکنان این ملک ها با آن روبرو بودند بر می گشت. در طول دهه شصت و هفتاد ، احزاب سیاسی ساختن ساختمانهای بلندمرتبه با تراکم بالا را تشویق می کردند ، که باعث شد در آن زمان پیشرفت چشمگیری در مسکن ویکتوریایی موجود در سراسر کشور دیده شود.
رونان پوینت نمونه دیگری از پروژه ی مدرنیسم درلندن است که انفجار گاز در یکی از واحدها نقاط ضعف ساختمانهایش را نشان داد. این پروژه بخشی از موجی بود که برای ساخت بلوک های برجی شکل به راه افتاد و در دهه ۱۹۶۰ به عنوان مسکن ارزان قیمت و پیش ساخته برای ساکنان مناطق مختلف لندن با استفاده از تکنیکی معروف به سیستم پنلهای بزرگ ساختمانی بنا شد. این تکنیک شامل ریختن قطعات پیش ساخته بتنی بزرگ به صورت در جا و پیچ کردنشان برای ساخت ساختمانها بود. دو سال پس از ساخت رونان پوینت ، انفجار گاز در طبقه هجدهم ساختمان باعث شد دیوارهای باربر جانبی که از چهار طبقه بالاتر پشتیبانی می کردند منهدم شوند. اعتقاد بر این بود که نقاط ضعف در اتصالات دیوارهای عمودی به اسلب کف است. دیوارهای کناری از بین رفتند و طبقات بالا بدون پشتوانه باقی ماندند و باعث فروپاشی تدریجی گوشه جنوب شرقی ساختمان شدند. عموم مردم که از ضعف ساختاری این برج پیش ساخته شوکه شده بودند بلافاصله ثبات و پایداری سایر بلوک های بلند که در دور نما بودند را نیز زیر سوال بردند. این امر در کنار تخریب پروژه های شکست خورده مانند پرویت ایگو ، به این معنی بود که مردم دیگر به جنبش مدرنیستی ایمان نداشتند.
تهیه شده در واحد فنی شرکت سرمایه گذاری ساختمان گروه صنایع بهشهر
مدرنیسم چیست و چگونه مطرح شد ؟
مدرنیسم بار نخست در اوایل قرن بیستم ظاهر شد و در دهه ۱۹۲۰ ، چهره های برجسته این جنبش – لوکوربوزیه ، والتر گروپیوس و لودویگ میس وندر روهه شهرت خود را کسب کردند. با این حال ، تنها پس از جنگ جهانی دوم بود که جنبش مدرنیسم محبوبیت گسترده ای پیدا کرد ، زمانی که برنامه های مدرنیستی به عنوان راه حلی در راستای جبران ناکامی معماری و طراحی دوره قبلش در پاسخگویی به نیازهای اساسی جامعه به اجرا در آمد.
معماری مدرن از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟
سبک معماری مدرن نوعی سبک معماری است که از اوایل قرن بیستم میلادی تا جنگ تا جنگ جهانی دوم شیوع پیدا کرد.دلیل این شیوع آثار وحشتناک جنگ و خرابی های آن بود که باعث شدسبک ساختمان های مورد نیاز مردم تغییر پیدا کند. چون بازسازی مجدد ساختمان های تخریب شده کاری سخت و دشوار بود افراد بزرگی در زمینه معماری و هنرمندان سبک نئوکلاسیک جمع شدند تا سبک جدیدی از معماری را پایه گذاری کنند که نیازها را به طور کامل بر طرف کند.